آن حکایت که یکی بر سر شاخ بن میبرید را شنیدهای حتما؛
آنکس منم.
انگار کن کسی را که به خیال خود، خشت روی خشت میگذارد به امید ساختن، اما خشت از ستون بر میدارد برای ساختن دیوار؛
آن کس منم.
انگار کن کسی که آتشی افروخته است برای گرم شدن، اما سرمایهاش را میسوزاند؛
آن کس منم.
گویند رو سیاهی به ذغال میماند،
سیاهیِ آن ذغال منم.
درباره این سایت